یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۹
یادداشت کوتاه
- چند وقت پیش مهمون بودم خونه یکی از دوستان. یکی از حاضرین گفت که ۲-۳ روز پیش از سفارت دولت فخیمه در اتاوا زنگ زدن- آقایی بوده. با این سؤال شروع کرده که آیا شما با تنبیه بدنی کودکان موافقین؟ و ایشون هم میگه که نه کار اشتباهی هاست. سفارت چی جواب میده که حتا در اینجا و ایالات متحده هم تنبیه بدنی قانونی هست که ایشون هم میگه اونهام اشتباه میکنه. خلاصه از این در به اون در میزنه این سفارت چی و دست آخر میگه که از نظر ما ایرانی های خارج کشور چهار دسته هستند: آنهایی که مذهبی هستند!، غیر مذهبی هایی که کاری به سیاست ندارند، غیره مذهبی هایی که کارهای خلاف شرع میکنند و دست آخر ایرانی های که کارهای خلاف میکنند (سیاسی کار ها) ما با دسته اول و دوم کاری نداریم. اما با دسته سوم و چهارم زمانی که پایشان به ایران برسد، چنان میکنیم و چنان- که میبندیم و شلاق میزنیم. ادامه داده که ۳۰ سال هست که در ایران حکومت اسلامی برقرار شده است و عده ای هنوز نمیدونن که باید احکام اسلامی اجرا بشود.
خلاصه کار سفارت چی حکومت ولایی شده تهدید و ارعاب.
پس نوشت - قرار هست که نخبگان مقیم فرنگ و چین و ماچین در تهران حضور بهم برسانند و ساندیسی باز کنند و اشکی بریزند به یاد وطن -از آدم برفی کپی شد، و همه اینها از کیسه ملت. جدای از جماعتی فرصت طلب که به طمع بلیت هواپیمای مفت و دیدن خانواده به خارج ملت عازم این سفر هستند، عاشقان و سینه چاکان ولایت هم حضور دارند. از این بین کسانی که به معنی کلمه نخبه علمی هستند - اما چه کنم که یا آخر طمع چرب و رنگیست یا شستشوی مغزی مفید و موثر! قانون علیت را در همه حال و مکان جاری و ساری میبیند- اما نوبت که به ولایت "اقایش" میرسد عقل و فهم و منطق و هرچه از این دست را منکر میشود- دیگر فکر نمیکند. اما نکته ظریف این که سایه حکومت آقایشان را بیش از ۱-۲ دو هفته نمیتوانند تحمل کنند و بالاجبار "برای تقیه" رحل اقامت در همین غربت می افکنند - و این ها همه از ....
از این چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد جز غیر دود ندید
برچسبها: ارعاب, ساندیسی, نخبگان
اشتراک در پستها [Atom]